«اینجانب در طول این جنگ، صحنه هایی از مادران، خواهران و همسران عزیز از دست داده، دیده ام که گمان ندارم در غیر این انقلاب نظیری داشته باشد. این عظمت اسلام است که در چهره زنان انقلابی ما آشکار شده است و امروز بحمدالله آشکار است.»
می دانیم برای شناخت این نقش باید صبورانه تاریخ را ورق زنیم و از لابلای اوراق آن زن مسلمان ایرانی را بشناسیم.
زنی که ارزشها و اعتقاداتش ریشه در مکتبش دارد و الگویش در زندگی زهرا (ع) وزینب (ع) است.
زنی که آگاهانه رسالتش را دریافته ودانسته اوست که می تواند جامعه اش را اعتلا بخشد ویا به قهقراء سوق دهد.
زن انقلاب 57 زنی است از سلاله زنان نهضت مشروطیت ،زنی است از تبار زنان نهضت تنباکو، زنی است از نوادگان زنانی که وعده های رنگارنگ زضا خان نتوانست فریبشان دهد وارزشها واعتقاداتش را بربایدواورا به عروسکی در دست بیگانگان تبدیل کند.
آری زن انقلاب 57 همان زنی است که در نهضت مشروطیت در لباس مردانه اسلحه به دست می گیرد و به میدان جنگ میرود و دلیرانه شهید می گردد .
او همان زنی است که در نهضت تنباکو پیش قراول مردان می گردد وزنی است که رضاخان را عقب می راند و وادار به تسلیم میکند.
پس در طول تاریخ ،چگونگی مبارزه را دریافته و پولادی آبدیده گشته است و یاد گرفته چگونه از خود و فرزندانش در زمان اسارت همسر در زندان های ساواک مراقبت کند.
و کم نیاورد ، یاد گرفته چگونه به فرزندانش راه ورسم مبارزه را بیاموزد و بذر عشق و ایمان به مکتب و مملکتش رادر اعماق وجود آنها بپاشد.
پس در دامان این زنان است که مردان پرورش یافته اند واز این زن آموخته اند که در مقابل ظلم و ستم سر خم نکنندو تا آخرین قطره خونشان بجنگند و تسلیم نشوند و شجاعانه از خاکشان پاسداری کنند و بیگانگان را بیرون رانند و اجازه ندهند که سرنوشتشان را دیگران رقم زنند.
آری مردان سرزمین من دانش آموخته مکتب این زنان هستند که اینگونه بی پروا مبارزه کردندو از زندان و شکنجه نهراسیدند تا توانستند بذر انقلابی که در سالیان دراز کاشته شده و 15 خرداد 42 نهالی نورس گردیده بود در بهمن 57 به درختی تنومند تبدیل کنندوبرای همیشه کشورشان را از لوث وجود اجانب پاک کنند
[ جمعه 12 دی 1398برچسب:,
] [ 1:51 ] [ میترا مالمیر ]
پرواز با نور
يادش آمد زماني خبرنگاري از او پرسيد ه بود، اگر از خودت خارج شوي و از جايي دورتر از خودت به مرضيه دباغ نگاه کني، او را چطور توصيف مي کني؟ و او جواب داد ه بود زني ايثارگر را توصيف خواهد کرد که با الگو قرار داد ن حضرت زينب (س) سعي داشت فرد مفيدي براي خود، خانواد ه، جامعه و اسلام باشد؛ زني که تجمل گرا نبود ه، حتي وقتي که سنش اقتضا مي کرد ه است؛ زني که به نان شب خود و خانواد ه اش محتاج بود ه در حالي که مبلغ کلاني پول نزد او به امانت بود ه که از متمولين و بازاريان براي خريد اسلحه و در جهت مبارزه گرفته بود ه، ولي هيچ گاه به ديناري از آن دست نزد ه است.
«پرواز با نور» کتابي است درباره زند گي، فعاليت ها و مبارزات خانم مرضيه حديد چي، خواهر دباغ، خواهر طاهره و ...همه اين اسامي و تمام مبارزات و فعاليت ها و تمام خاطراتي که افراد مختلف در اين کتاب نقل کرد ه اند مربوط به يک نفر است؛ يک نفر که به اندازه چند ين نفر تلاش کرد تا دين خود را به اسلام ادا کند. از همه زند گيش گذشت، خانه، زند گي، همسر، فرزندان و هزاران موقعيتي که مي توانست داشته باشد.
«در سال 1318 در خانواد ه اي مذ هبي و سنتي در همدان به دنيا آمد م. دختر بسيار شيطاني بود م. در محله يهودي نشين ها زند گي مي کرد يم. آنها طبق سنتشان شنبه ها آتش روشن نمي کردند بلکه پول به افراد غيريهودي مي دادند تا آنها آتش خانه هايشان را روشن کنند. من هم براي اينکه پول خوراکي بيشتري به دست بياورم، دخترها را جمع مي کرد م و به اتفاق به محله يهودي ها مي رفتيم و در آن روز آتش خانه آنها را روشن مي کرد يم و يک شاهي مي گرفتيم. با پول خوراکي مي گرفتيم و بين بچه ها تقسيم مي کرديم. البته همين طور که سنم بيشتر مي شد شيطنتم هم بالاتر مي رفت. درنهايت در اوايل 14 سالگي به خاطر جنب و جوش زياد که نگهداريم را سخت کرد ه بود ازدواج کرد م.»
يکي از ويژگي هاي اين کتاب جمع آوري خاطرات افراد مختلف از خانم د باغ است؛ خاطراتي که اين افراد در مراحل مختلف و درمکان هاي مختلف با خانم دباغ داشتند. قسمت قابل توجهي از خاطرات ديگران مربط و به دوران زندان ايشان مي شود.
خانم دباغ از ديد گاه «منظر خير»
من با خواهر دباغ براي اولين بار در زندان قصر آشنا شد م. در بازجويي ها دائم از ما سوال مي کردند اين خانمي که پوشه دارد و اعلاميه پخش مي کند کيست؟ البته آنها فکر مي کردند چون ما از معلمان مدرسه رفاه هستيم بايد ايشان را بشناسيم.
خانم دباغ در زندان خيلي از مسائل را با زيرکي خاص خود شان انجام مي داد ند؛ مثلا در بازجويي هاي خود بيان کرد ه بودند که سواد خواندن و نوشتن ندارند و اين مساله را هميشه به ياد داشتند، به طوري که افرادي مثل من که ايشان را نمي شناختيم فکر مي کرد يم واقعا بي سواد است. خانم دباغ از يکي از کمونيست ها خواسته بودند که به ايشان خواند ن و نوشتن ياد بد هند تا از وقت خود کاملا استفاد ه بکنند.
با وجود شکنجه هاي شديد هيچ گاه چيزي از ناراحتيشان بروز نمي دادند و زمان ملاقات با خانواد ه، ايشان به ما تکيه مي کردند و با يک وضعيت دشواري به پشت ميله ها مي آمد ند و با بچه هايشان صحبت و شوخي مي کرد ند
[ شنبه 19 دی 1394برچسب:,
] [ 9:0 ] [ میترا مالمیر ]
پرواز با نور
يادش آمد زماني خبرنگاري از او پرسيد ه بود، اگر از خودت خارج شوي و از جايي دورتر از خودت به مرضيه دباغ نگاه کني، او را چطور توصيف مي کني؟ و او جواب داد ه بود زني ايثارگر را توصيف خواهد کرد که با الگو قرار داد ن حضرت زينب (س) سعي داشت فرد مفيدي براي خود، خانواد ه، جامعه و اسلام باشد؛ زني که تجمل گرا نبود ه، حتي وقتي که سنش اقتضا مي کرد ه است؛ زني که به نان شب خود و خانواد ه اش محتاج بود ه در حالي که مبلغ کلاني پول نزد او به امانت بود ه که از متمولين و بازاريان براي خريد اسلحه و در جهت مبارزه گرفته بود ه، ولي هيچ گاه به ديناري از آن دست نزد ه است.
«پرواز با نور» کتابي است درباره زند گي، فعاليت ها و مبارزات خانم مرضيه حديد چي، خواهر دباغ، خواهر طاهره و ...همه اين اسامي و تمام مبارزات و فعاليت ها و تمام خاطراتي که افراد مختلف در اين کتاب نقل کرد ه اند مربوط به يک نفر است؛ يک نفر که به اندازه چند ين نفر تلاش کرد تا دين خود را به اسلام ادا کند. از همه زند گيش گذشت، خانه، زند گي، همسر، فرزندان و هزاران موقعيتي که مي توانست داشته باشد.
«در سال 1318 در خانواد ه اي مذ هبي و سنتي در همدان به دنيا آمد م. دختر بسيار شيطاني بود م. در محله يهودي نشين ها زند گي مي کرد يم. آنها طبق سنتشان شنبه ها آتش روشن نمي کردند بلکه پول به افراد غيريهودي مي دادند تا آنها آتش خانه هايشان را روشن کنند. من هم براي اينکه پول خوراکي بيشتري به دست بياورم، دخترها را جمع مي کرد م و به اتفاق به محله يهودي ها مي رفتيم و در آن روز آتش خانه آنها را روشن مي کرد يم و يک شاهي مي گرفتيم. با پول خوراکي مي گرفتيم و بين بچه ها تقسيم مي کرديم. البته همين طور که سنم بيشتر مي شد شيطنتم هم بالاتر مي رفت. درنهايت در اوايل 14 سالگي به خاطر جنب و جوش زياد که نگهداريم را سخت کرد ه بود ازدواج کرد م.»
يکي از ويژگي هاي اين کتاب جمع آوري خاطرات افراد مختلف از خانم د باغ است؛ خاطراتي که اين افراد در مراحل مختلف و درمکان هاي مختلف با خانم دباغ داشتند. قسمت قابل توجهي از خاطرات ديگران مربط و به دوران زندان ايشان مي شود.
خانم دباغ از ديد گاه «منظر خير»
من با خواهر دباغ براي اولين بار در زندان قصر آشنا شد م. در بازجويي ها دائم از ما سوال مي کردند اين خانمي که پوشه دارد و اعلاميه پخش مي کند کيست؟ البته آنها فکر مي کردند چون ما از معلمان مدرسه رفاه هستيم بايد ايشان را بشناسيم.
خانم دباغ در زندان خيلي از مسائل را با زيرکي خاص خود شان انجام مي داد ند؛ مثلا در بازجويي هاي خود بيان کرد ه بودند که سواد خواندن و نوشتن ندارند و اين مساله را هميشه به ياد داشتند، به طوري که افرادي مثل من که ايشان را نمي شناختيم فکر مي کرد يم واقعا بي سواد است. خانم دباغ از يکي از کمونيست ها خواسته بودند که به ايشان خواند ن و نوشتن ياد بد هند تا از وقت خود کاملا استفاد ه بکنند.
با وجود شکنجه هاي شديد هيچ گاه چيزي از ناراحتيشان بروز نمي دادند و زمان ملاقات با خانواد ه، ايشان به ما تکيه مي کردند و با يک وضعيت دشواري به پشت ميله ها مي آمد ند و با بچه هايشان صحبت و شوخي مي کرد ند
[ شنبه 19 دی 1394برچسب:,
] [ 8:59 ] [ میترا مالمیر ]
پرواز با نور
يادش آمد زماني خبرنگاري از او پرسيد ه بود، اگر از خودت خارج شوي و از جايي دورتر از خودت به مرضيه دباغ نگاه کني، او را چطور توصيف مي کني؟ و او جواب داد ه بود زني ايثارگر را توصيف خواهد کرد که با الگو قرار داد ن حضرت زينب (س) سعي داشت فرد مفيدي براي خود، خانواد ه، جامعه و اسلام باشد؛ زني که تجمل گرا نبود ه، حتي وقتي که سنش اقتضا مي کرد ه است؛ زني که به نان شب خود و خانواد ه اش محتاج بود ه در حالي که مبلغ کلاني پول نزد او به امانت بود ه که از متمولين و بازاريان براي خريد اسلحه و در جهت مبارزه گرفته بود ه، ولي هيچ گاه به ديناري از آن دست نزد ه است.
«پرواز با نور» کتابي است درباره زند گي، فعاليت ها و مبارزات خانم مرضيه حديد چي، خواهر دباغ، خواهر طاهره و ...همه اين اسامي و تمام مبارزات و فعاليت ها و تمام خاطراتي که افراد مختلف در اين کتاب نقل کرد ه اند مربوط به يک نفر است؛ يک نفر که به اندازه چند ين نفر تلاش کرد تا دين خود را به اسلام ادا کند. از همه زند گيش گذشت، خانه، زند گي، همسر، فرزندان و هزاران موقعيتي که مي توانست داشته باشد.
«در سال 1318 در خانواد ه اي مذ هبي و سنتي در همدان به دنيا آمد م. دختر بسيار شيطاني بود م. در محله يهودي نشين ها زند گي مي کرد يم. آنها طبق سنتشان شنبه ها آتش روشن نمي کردند بلکه پول به افراد غيريهودي مي دادند تا آنها آتش خانه هايشان را روشن کنند. من هم براي اينکه پول خوراکي بيشتري به دست بياورم، دخترها را جمع مي کرد م و به اتفاق به محله يهودي ها مي رفتيم و در آن روز آتش خانه آنها را روشن مي کرد يم و يک شاهي مي گرفتيم. با پول خوراکي مي گرفتيم و بين بچه ها تقسيم مي کرديم. البته همين طور که سنم بيشتر مي شد شيطنتم هم بالاتر مي رفت. درنهايت در اوايل 14 سالگي به خاطر جنب و جوش زياد که نگهداريم را سخت کرد ه بود ازدواج کرد م.»
يکي از ويژگي هاي اين کتاب جمع آوري خاطرات افراد مختلف از خانم د باغ است؛ خاطراتي که اين افراد در مراحل مختلف و درمکان هاي مختلف با خانم دباغ داشتند. قسمت قابل توجهي از خاطرات ديگران مربط و به دوران زندان ايشان مي شود.
خانم دباغ از ديد گاه «منظر خير»
من با خواهر دباغ براي اولين بار در زندان قصر آشنا شد م. در بازجويي ها دائم از ما سوال مي کردند اين خانمي که پوشه دارد و اعلاميه پخش مي کند کيست؟ البته آنها فکر مي کردند چون ما از معلمان مدرسه رفاه هستيم بايد ايشان را بشناسيم.
خانم دباغ در زندان خيلي از مسائل را با زيرکي خاص خود شان انجام مي داد ند؛ مثلا در بازجويي هاي خود بيان کرد ه بودند که سواد خواندن و نوشتن ندارند و اين مساله را هميشه به ياد داشتند، به طوري که افرادي مثل من که ايشان را نمي شناختيم فکر مي کرد يم واقعا بي سواد است. خانم دباغ از يکي از کمونيست ها خواسته بودند که به ايشان خواند ن و نوشتن ياد بد هند تا از وقت خود کاملا استفاد ه بکنند.
با وجود شکنجه هاي شديد هيچ گاه چيزي از ناراحتيشان بروز نمي دادند و زمان ملاقات با خانواد ه، ايشان به ما تکيه مي کردند و با يک وضعيت دشواري به پشت ميله ها مي آمد ند و با بچه هايشان صحبت و شوخي مي کرد ند
زنان ايراني به تدريج در تمامي مراحل نهضت و از جمله تظاهرات سالهاي منجر به پيروزي انقلاب شركت كردند و در به ثمر رساندن انقلاب و حفظ دستاوردهاي آن، هميشه سهيم بودهاند.
مهمترين كتابهايي كه درباره خاطرات و نقش زنان در انقلاب اسلامي تاكنون منتشر شده، عبارتند از:
ـ نقش زنان مجاهد در انقلاب اسلامي/ علياكبر حسني/ توحيد/ 1360.
ـ تصوير زن در ده سال داستاننويسي انقلاب اسلامي/ زهرا زواريان / حوزه هنري/ 1370 .
ـ سيماي زن در كلام امام خميني(ره) / وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، اداره كل مركز و روابط فرهنگي / 1370.
ـ الگوي اجتماعي پايگاه و نقش زن مسلمان در جامعه اسلامي (براساس ديدگاه حضرت امام خميني(ره))/ فاطمه صفري / سازمان تبليغات اسلامي/ 1374.
ـ جايگاه زن در انديشه امام خميني(ره) / موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) / 1374.
ـ تغيير لباس و كشف حجاب به روايت اسناد/ مركز بررسي تاريخي/ 1378.
ـ زنان و انقلاب / محمدحسين حافظيان / انديشه برتر / 1380.
ـ هدفها و مبارزه زن ايران (از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوي) / محمدحسين خسروپناه / نشر پيام امروز / 1381.
ـ خاطرات مرضيه حديدچي (دباغ)/ محسن كاظمي/ دفتر ادبيات انقلاب اسلامي / 1381.
ـ يادهاي ماندگار (خاطرات من و همسرم دكتر هوشنگ اعظمي لرستاني) / فريده كمالوند / اشاره / 1381.
ـ حقوق سياسي، اجتماعي زنان قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران/ حسن طغرانگار/ مركز اسناد انقلاب اسلامي / 1383.
ـ خاطرات خانم نيرهالسادات احتشامرضوي (همسر شهيد نوابصفوي)/ مركز اسناد انقلاب اسلامي / 1383.
ـ خورشيدواره (خاطرات طاهره سجادي)/مركز اسناد انقلاب اسلامي/ 1383.
ـ تحول نگرش نسبت به زن و تاثير آن در انقلاب اسلامي/ نرگس نيكخواه قمصري / پژوهشكده امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي/ 1384.
ـ جنبش حقوق زنان در ايران (از 1280 تا انقلاب 1357) / اليز ساناساريان، ترجمه نوشين احمدي خراساني / نشر اختران / 1384.
ـ نقش زنان در انقلاب اسلامي با گفتاري از امام و ناصر مكارم/ ع. ابوالقاسمي/ الفتح/ 1385.
ـ زنان مبارز ايران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامي/ بنفشه حجازي/ قصيدهسرا / 1385.
ـ نقش زنان در نهضت امام خميني (ره)/ ساسان طهماسبيكيهاني/ مركز اسناد انقلاب اسلامي/ 1385.
ـ نقش سياسي، اجتماعي زنان در تاريخ معاصر ايران/ مرتضي شيرودي/ زمزم هدايت/ 1386.
ـ خاطرات خانم بهجت افراز (امالاسرا)/ تدوين حكيمه اميري / مركز اسناد انقلاب اسلامي / 1387.
مجموعه نظریاتی که امام خمینی (قدس سره) در فرایند پیروزی و سپس استقرار نظام جمهوری اسلامی درباره مشارکت سیاسی زنان ابراز کردند، نقطه عطفی در مباحث مربوط به این قضیه پر اهمیت است. از نظر ایشان: «از بابت حقوق انسانی تفاوتی بین زن و مرد نیست؛ زیرا هر دو انساناند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد. در بعضی موارد، تفاوتهایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط دارد.»
همچنین ایشان میفرمایند: «زن باید دارای حقوق مساوی با مرد باشد. اسلام بر تساوی زن و مرد تکیه کرده است و به هر دو آنها حق تعیین سرنوشت داده است. یعنی اینکه باید از همه آزادیها بهرهمند باشد. آزادی انتخاب کردن، انتخاب شدن، آزادی آموزش خویش و کارکردن و مبادرت به هر نوع فعالیت اقتصادی.» ایشان مکرر زنانرا تشویق به شرکت در انتخابات میکردند: «آنچه که لازم است تذکر دهم، شرکت زنان مبارز و شجاع سراسر ایران در رفراندم است. زنان ی که در کنار مردان، بلکه جلوتر از آنان در پیروزی انقلاب اسلامی نقش اساسی داشتند، توجه داشته باشند که با شرکت امروز زنان در جمهوری اسلامی، همدوش مردان، در تلاش سازندگی خود و کشور هستند و این است معنای آزاد زنان و آزاد مردان.» ایشان در جایی دیگر میفرمایند: «زن و مرد احکام خاص خود را دارند. البته، یک احکام خاص به مرد است که مناسب با مرد است. یک احکام خاص به زن است و متناسب با زن است. این به آن معنا نیست که اسلام نسبت به زن و مرد فرقی گذاشته است.» از نظر فعالیتها و مسؤولیتهای اجتماعی، زن باید در اقدامات اساسی مملکت دخالت کند، نه اینکه در خانه بنشیند و از آن بیرون نیاید.
شایان ذکر است که طرح مسئله تکلیف شرعی زنان برای شرکت در فرایند انقلاب اسلامی یکی از اساسیترین علقههای اجتماعی، یعنی محیطهای خصوصی و عمومی، را به چالش کشید.
همچنین ایشان در وصیت نامه خود بانوان و زنان را خطاب قرار داد و آنها را به حضور در صحنههای فرهنگی، اقتصادی و نظامی، حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان، در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فرا میخوانند.
مقام رهبری نیز در مناسبتهای مختلف نسبت به مشارکت زنان در صحنه اجتماعی و سیاسی عقیده مثبت خود را ابراز کردهاند:
«اسلام میخواهد رشد فکری، سیاسی و علمی زنان به حد اعلا برسد وجودشان برای جامعه حداکثر استفاده را داشته باشند... ما بر اساس تعالیم عالیه اسلامی، در خصوص مسئله زنانمعتقدیم که در هر جامعه بشری زنان مقررند در حد خود در زمینههای پیشرفتهای علمی اجتماعی سیاسی و مسئله سازندگی تلاش کنیم و مسئولیتی به عهده بگیرند و باید در این زمینه فرصتهای لازم را کسب نمایند.» همچنین رئیس جمهور همواره بر نقش سازنده زنان تأکید نمودهاند.
با نگرشی کوتاه به تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، به خوبی درمی یابیم که زنان مسلمان ایرانی قبل و بعد از پیروزی انقلاب، نقش فعالی را در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و فرهنگی ایفا نموده اند و این عمل خود می تواند بیانگر این نکته مهم باشد که زنان در قاموس انقلاب اسلامی ایران از ارزش والایی برخوردارند. هرچند در مقام عمل تا رسیدن به جایگاه حقیقی فاصله بسیار است. متأسفانه در سال های اخیر، برخی از زنان ایرانی نقش فعال و اساسی خود را در عرصه های مختلف به فراموشی سپرده اند و دچار خودفراموشی و خودباختگی فرهنگی شده اند لذا ضرورت اقتضا می کند با نگاهی گذرا به تاریخ ایران به ویژه تاریخ معاصر یعنی از عصر قاجار تا کنون، زنان به جایگاه و نقش خود در عرصه های گوناگون پی ببرند و به ارزش های اسلام و انقلاب و رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران – امام خمینی ( ره)- جامه عمل بپوشانند که به فرموده امام خمینی زنان رهبران این انقلابند. زنان با حضور فعال خود در عرصه های گوناگون و با حفظ و عمل به شعائر اسلامی می توانند بهترین یاوران انقلاب باشند. در تداوم انقلاب والاترین نقش را ایفا نمایند و این انقلاب را به حکومت مصلح جهانی – حضرت مهدی ( عج)- پیوند زنند. در این تحقیق سعی بر آن شده است که با استفاده از منابع کتابخانه ای چون کتاب، مقالات موجود در نشریات و نمایه های موضوع فهرستی از عناوین مهم تهیه و مطالب لازم مطالعه و فیش برداری شود، بعد از اتمام فیش برداری، نسبت به مطالب تهیه شده بازنگری و تفکری مجدد صورت پذیرفت و نکات غیرضروری حذف و در نهایت جابجایی های لازم با توجه به راهنمایی های استاد انجام شد. حضور هر چه بیشتر و مفیدتر زنان در عرصه های گوناگون سیاسی و اجتماعی بسیار مؤثر و کارساز است و این خود می تواند بیانگر درک بالای سیاسی و رشد فکری آنها است از این رو یکی از زمینه های زیربنایی حضور فعالتر زنان در عرصه های سیاسی و اجتماعی توسعه آموزش است زیرا آموزش افق های نوینی را فرا روی انسان قرار می دهد و دامنه فراخی از انتخاب و اختیار را به روی انسان می گشاید و آنان را در انتخاب توانا می سازد بنابراین زنان که نیمی از پیکره جامعه اسلامی مارا تشکیل می دهند باید از آموزش های لازم در زمینه علوم مختلفه و مفید آگاهی داشته باشند زیرا مطالعات انجام شده بر روی زنان تحصیل کرده، حکایت از این دارد که آموزش در رفتار و نقش زنان به عنوان مادر بسیار مؤثر است. آموزش زنان باعث تقویت اعتماد به نفس زنان، مشارکت گسترده در جامعه، افزایش سطح بهداشت، کاهش رشد جمعیت، کاهش جرایم و مفاسد اجتماعی، افزایش دانش دینی و ملی و تربیت صحیح فرزندان می شود. البته آموزش در کنار تهذیب نفس و حفظ شعائر و ارزش های اسلامی به ویژه حجاب بسیار سازنده و نیکوست. و چون انسان مؤظف است تا با توجه به داشتن استعدادهای سرشار و دانش و مهارت های کسب شده، از هدر رفتن اوقات و نیروی خود اجتناب ورزیده و در جهت تعالی خود بکوشد. زنان نیز باید از نیروی شگرف خویش جهت دستیابی به رشد و توسعه خود و جامعه، بهره جسته و نقش خویش را به خوبی ایفا نمایند اما از آنجایی که مهمترین وظیفه زنان، ایفای نقش همسری و مادری است بنابراین در صورتی که اشتغال زنان باعث تنزل کیفت روابط زناشویی و تربیت فرزند شود و زنان نتوانند بین کار و نقش های مهم مادری و همسری تعادل برقرار کنند، عقل حکم می کند که زنان شغل خود را به خاطر ایفای مهمترین وظیفه خود کنار بگذارند. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که برگرفته از احکام اسلامی است به گونه ای تدوین شده است که به اساسی ترین حقوق زنان اعم از حقوق فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی توجه نموده است از این رو اگر به اصول تدوین شده در قانون اساسی توجه و عمل شود و قوانین غیرمکتوب و سنتی غلط، در جامعه ریشه کن شود و زنان به ارزش های واقعی و انسانی خود آگاه شوند در این صورت زنان می توانند به حقوق واقعی و انسانی خود دست یابند، علاوه بر آن، از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران تشکیلات دولتی به وجود آمده است که این تشکیلات در زمینه حقوق و حضور زنان در عرصه های مختلف فعالیت می کنند. از آنجایی که ارزش های انقلاب اسلامی که برگرفته از ارزش های اسلامی است به جهان صادر می شود بسیاری از زنان کشورهای دیگر به ویژه زنان کشورهای غربی، با آگاهی از ارزش های اسلامی و انقلابی، نسبت به انقلاب و آرمان های امام خمینی ( ره) احترام می گذارند و در عصر حاضر زنان مسلمان و مؤمنه ایرانی را الگوی خود قرار داده در عرصه های گوناگون حضور یافته اند، آنان حجاب زن مسلمان ایرانی را عامل موفقیت و ارزشمندی او شمرده اند بنابراین زنان نباید از سنگر حجاب که سنگر ارزش و بها دادن به خود است فاصله بگیرند، اگر زنان ایران اسلامی به سخنان رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران – حضرت امام خمینی ( ره)- جامه عمل بپوشانند می توانند بالاترین نقش را در تداوم انقلاب و ارزش های اسلامی ایفا نمایند.
رفتن این راه، به معنای دور شدن از دانش و معرفت و بینش جهانی و روشنفکری و معلومات و آداب نیست؛ اینها ورای آنهاست . زن اسلامی، زنی است که راه را درست میرود؛ هدف را درست تشخیص میدهد و در این راه حاضر به فداکاری است . و چنین زنی عظمت میآفریند؛ همچنان که زنان ایران عظمت آفریدند؛ اینها تعارف نیست .
اگر زنان به انقلاب نپیوسته بودند، انقلاب پیروز نمیشد؛ جوانان برای پیوستن به صفوف انقلاب، از خانه ها بیرون نمیآمدند؛ مادرانشان نمیگذاشتند، یا حداقل آنها را تشویق نمیکردند . اگر زنان دل در گرو انقلاب نداشتند، مردان اینطور آزادنه در صفوف انقلاب جانفشانی نمیکردند . نقش زن در انقلاب، هم به طور مستقیم، و هم به طور غیرمستقیم، یک نقش برجسته و مجموعا نقش اول است؛ در جنگ هم همینطور بود .
من با خانوادههای معظم شهدا دیدار و نشستوبرخاست زیادی داشتهام . در کمتر خانوادهی شهیدی است که روحیهی مادر از روحیهی پدر بالاتر نباشد . در اغلب خانوادهها، روحیهی مادر شهید از روحیهی پدر شهید بالاتر است . این، یک چیز فوقالعاده است . این، نقش زنان مؤمن را در این انقلاب نشان میدهد؛زنان ی که برای پیروزی انقلاب و برای پیشرفت مقاصد انقلاب ایستادند و همه چیز را برای اهداف و آرمانهای الهی و اسلامی خود فدا کردند .
برای زن، این نقش درست است؛ اما آنچه که الگوی غربی و اروپایی است، نقطهی مقابل این است . این دو، با هم جمعشدنی نیست . در الگوی اروپایی زن، مسأله این نیست که آنها میخواهند زن عالم باشد، اما اسلام نمیخواهد زن عالم باشد؛ آنها میخواهند زن در مناصب اجتماعی و صحنهی اجتماعی باشد، ولی اسلام نمیخواهد؛ قضیه این نیست . اسلام زنانعالمهی بزرگی پرورش داده است . اگر امروز هم در جامعهی ما مشاهده کنید، میبینید که متخصصان زن، دانشمندان زن، پزشکان زن، محققان زن و هنرمندان بزرگ زن کم نیستند؛ انسانهای ارزشآفرین و صاحب فکر و مکتب در بین آنها هست . در صحنهی سیاسی و در قوای مجریه و مقننه هم همینطور است . در همهی بخشهای کشور، حضور زنان، حضور فعالی است . بین ما و آنها، بین تفکر و ارزشگذاری اسلامی و غربی، بحث بر سر اینها نیست؛ بحث بر سر چیز دیگری است .
الگوی غربی امروز اروپایی، برخاسته و زاییده از الگوی باستانی رومی و یونانی آنهاست . آن روز هم اینطور بود که زن وسیلهیی برای تکیف و التذاذ مرد بود و همه چیز تحتالشعاع این بود، امروز هم این را میخواهند؛ حرف اصلی غربیها این است .
نقش ارزشمند زنان در پيروزي انقلاب اسلامي به روايت امام خميني
مصطفي آخوندي
زنان, ايـن عنـاصـر فضيلت و ارزشهاي الهي داراي بـركـات زيـادي هستند و به عنـوان نيمـي از جامعه بشريت, همـواره بيشتريـن بار مشكلات را بـر دوش مي كشند و نـوعا شـريك غم خانـواده مـي باشنـد.
اسلام برخلاف جـوامع و تمدن جاهلـي كه زنان را حقير و ضعيف و دون شمرده و آنان را در خـدمت ابتذال و فساد گـرفته بـود, به زنان, شخصيتـي باكرامت و مقامي والا بخشيد. ايـن مقام و منزلت, تـوإم با فـداكاري و ايثار, در پـرتـو انقلاب اسلامـي تجلـي يافت و عطر شكـوفايي ايـن مـوجـود بزرگـوار و بافضيلت, جهانيان را به شگفت آورد, تا آنجا كه از سـوي خبرگزاريها و تحليل گران, انقلاب اسلامي به «انقلاب چادرها» نام گرفت.
زنان, ايـن عناصر عفاف و نجابت, نه تنها در پيروزي انقلاب اسلامي سهم بزرگـي ايفـا كـردنـد, بلكه در تثبيت نظام جمهوري اسلامـي و تداوم انقلاب اسلامـي حرف نخست را زدند و با حضـور در صحنه انقلاب اسلامي, تـوطئه هاي دشمنان را در عرصه هاي گوناگون فرهنگي, نظامي, اقتصادي, اجتماعي, سياسـي و ... نقـش بـر آب سـاختنـد. در ايـن مقاله تلاش شـده است با بهره گيـري از سخنان گهربـار معمار انقلاب اسلامـي, حضـرت امـام خمينـي, نقـش و سهم بزرگ زنـان در پيـروزي انقلاب, به تصوير كشيده شـود و تلاش و منزلت ايـن بزرگواران عيان گردد. چهار عنوان «تحـول فكري و روحي زنان», «حضـور زنان در صحنه انقلاب اسلامـي», «انگيزه حضـور زنان در انقلاب اسلامـي» و «ويژگـي زنان انقلابـي» محـورهاي اصلـي ايـن تصـوير مـي باشـد. 1ـ تحول فكري و روحي زنان
هنر انقلاب اسلامي ايـن بود كه زنان جامعه ما را متحول ساخت و در مسير اسلام و ارزشهاي الهي هدايت كرد و از بي هـويتـي و بـي بند و باري و ابتذال كه سوغات غرب بـود, به سوي عزت خـواهي, عفاف, درك شخصيت و كمال جـويي و تحول فكري و روحي هدايت كرد و از دون مايگي به اوج انسانيت ارتقا بخشيد.
زنان مسلمان در انقلاب اسلامي شخصيت و هويت خويـش را يافتند و به مقام و منزلت والاي خـويـش پـي بردند و بينـش سياسـي, فرهنگـي و اجتماعي پيدا كردند. ايـن تحول فكري و روحي بزرگي كه نصيب زنان شد, مـوهبت الهي بـود كه امام خميني بارها از آن به بزرگـي ياد كـرده و آن را افتخـار بزرگ ملت ايـران دانستند:
«مـن در جامعه زنها يك جـور تحـول عجيبـي مي بينـم كه بيشتر از تحـولي است كه در مردها پيدا شده[ است].»(1) «خانمهايي كه در قبل وضعشان يك نحـو ديگـري بـود, و رژيـم آنها را به يك مسـايل ديگري مشغول كرده بـود, متحول شدند به كساني كه در مقابل رژيـم ايستادنـد.»(2) «نهضت اسلامـي به بـركت اسلام چنان تحـولـي در نفـوس زن و مـرد به وجـود آورده كه ره صـد سـاله را يك شبه طـي نمـوده است.»(3) «اين يك تحـولي بـود كه بشر نمي تـوانست ايـن تحول را درست كند. اين تحول الهي بـود.»(4) «ايـن تحول كه در ايـران پيـدا شـد, تحـول همه جـانبه بـود»;(5)
يعنـي زنان در تمـام زمينه هاي روحـي, فكـري, اخلاقـي, فـرهنگـي, سيـاسـي, اجتمـاعي و انگيزه هـا و اهـداف, الهي شـده بـودنــد و مـي خـواستند در صبغه اسلام قرار گيرند و در مسير حضرت زهرا(س) و زينب كبرا(س) قدم بردارند.
زنان مسلمان از حالت بـي اعتنايي بيرون آمدند و نسبت به سرنـوشت خـود و خـانـواده خـويـش و اسلام احسـاس مسـووليت كـردند:
«همان زنهايـي كه آن وقت كه ـ هيچ ـ بـي تفاوت بـودنـد راجع به كشـور خـودشان, راجع به همه چيز, هميـن ها وارد شدند در ميدان و ديـديـم كه خـوب هـم مـي تـواننـد انجـام وظيفه كننـد.»(6) تحول فرهنگي
در تهاجـم فرهنگـي غرب, زنان را در مسلخ «فروش كالا» و «فساد و فحشا» قربانـي كرده و ايـن مركز عطـوفت و فضيلت را به گرداب ابتذال كشانده بـودنـد. در طـول پنجاه سال سياه حاكميت خانـدان فاسـد پهلـوي, زنان مسلمان زير فشار و يـورش فرهنگـي استعمار و استكبـار دست و پـا مـي زدنـد. رضـاخـان ايـن مهره استعمــاري و استبدادي, خشـن ترين شيوه را در اشاعه فرهنگ مبتذل غرب, در قالب كشف حجاب به كار برد.
اسلام و انقلاب آمـد و زنان را از ايـن منجلاب فرهنگـي نجات داد و آنان را به اخلاق اسلامـي و حجـاب و عفاف و فضيلتها آراسته ساخت:
«ايـن اسلام كه در ايران زنده شد, آن خـدمتـي را كه به بانـوان كرده است و خواهد كرد, ارزشش به اندازه اي است كه نمي توانيـم ما توصيف كنيـم. اگر نبود اين انقلاب و نبود ايـن تغيير و تحولي كه در ايران واقع شـده بـود, بعد از چنـد سال ديگـر اثـري از اخلاق اسلامي در ايران نبود.»(7)
«اينجانب به زنان پرافتخار ايران, مباهات مي كنـم كه تحولي آن چنان در آنان پيـدا شـد كه نقـش شيطانـي بيـش از 50 سال كـوشـش نقاشان خارجـي و وابستگان بـي شـرافت آنان, از شعراي هرزه گرفته تا نويسندگان و دستگاههاي تبليغاتي مزدور را نقـش بر آب نمودند و اثبات كردند كه زنان ارزشمند مسلمان دچار گمراهـي نشـده و با ايـن تـوطئه هاي شـوم غرب و غرب زدگان آسيب نخـواهد پذيرفت.»(8)
«بجز مشتي زنان مرفه طاغوتـي و وابستگان ساواكـي و سرسپـردگان آنان ديگر قشرهاي ميليـونـي زنان متعهد كه اساس ملت مسلمان اند, در دام فـريب دلباختگان به غرب نيفتاده و بـا عمل خـود در طـول پنجاه سال سياه, بـا روي سفيـد نزد خـدا و خلق شجـاعانه مقاومت نمودند.»(9)
بنيانگذار انقلاب اسلامـي خطاب به روشنفكـران مـرتجع و دلباختگان بـي بنـد و بـاري و ولنگـاري غرب فـرمود:
سقوط رژیم منحوس پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی به رهبری بنیانگذار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) نقطه عطفی در جهان اسلام است. چرا که بعد از دوره محدودی در زمان ائمه علیهما السلام دیگر جهان، حکومت اسلام را به خود ندیده است.
وضعیت زنان کشور یکی از عرصه هایی است که پیروزی انقلاب بر آن تاثیر بسزایی گذاشته است. حقیقتا فاصله ما با قبل از انقلاب بسیار زیاد و در بعضی احوال، غیر قابل باور است. کمتر حوزه ای است که پیشرفت در آن اینقدر چشمگیر باشد.
معلم بزرگ انقلاب حضرت امام خمینی قدس سره نقش زن را در انقلاب، چه در پیدایش و چه در استمرار آن و نیز جایگاه او را در تکامل جامعه اسلامی و بلوغ اسلامی و انقلابی آن بسی بزرگ می داشت... ایشان زنان را پشتوانه نظام اسلامی دانسته و می فرمود:
شما بانوان در اینجا ثابت کردید که در پیشاپیش این نهضت قدم برداشتید.
شما سهم بزرگی درنهضت اسلامی ما دارید.
شما در آتیه برای مملکت ما پشتوانه هستید. از شماست که مردان و زنان بزرگ تربیت می شود. در دامن شما مردان و بانوان بزرگ تربیت می شود.
شماها عزیز ملت هستید، پشتوانه ملت هستید... شما برای آتیه مملکت ما جوانان نیرومند تربیت کنید. دامان شما یک مدرسه ای است که در آن باید جوانان بزرگ تربیت بشود. شما فضایل تحصیل کنید تا کودکان شما در دامان شما به فضیلت برسند...
يادش آمد زماني خبرنگاري از او پرسيد ه بود، اگر از خودت خارج شوي و از جايي دورتر از خودت به مرضيه دباغ نگاه کني، او را چطور توصيف مي کني؟ و او جواب داد ه بود زني ايثارگر را توصيف خواهد کرد که با الگو قرار داد ن حضرت زينب (س) سعي داشت فرد مفيدي براي خود، خانواد ه، جامعه و اسلام باشد؛ زني که تجمل گرا نبود ه، حتي وقتي که سنش اقتضا مي کرد ه است؛ زني که به نان شب خود و خانواد ه اش محتاج بود ه در حالي که مبلغ کلاني پول نزد او به امانت بود ه که از متمولين و بازاريان براي خريد اسلحه و در جهت مبارزه گرفته بود ه، ولي هيچ گاه به ديناري از آن دست نزد ه است.
«پرواز با نور» کتابي است درباره زند گي، فعاليت ها و مبارزات خانم مرضيه حديد چي، خواهر دباغ، خواهر طاهره و ...همه اين اسامي و تمام مبارزات و فعاليت ها و تمام خاطراتي که افراد مختلف در اين کتاب نقل کرد ه اند مربوط به يک نفر است؛ يک نفر که به اندازه چند ين نفر تلاش کرد تا دين خود را به اسلام ادا کند. از همه زند گيش گذشت، خانه، زند گي، همسر، فرزندان و هزاران موقعيتي که مي توانست داشته باشد.
«در سال 1318 در خانواد ه اي مذ هبي و سنتي در همدان به دنيا آمد م. دختر بسيار شيطاني بود م. در محله يهودي نشين ها زند گي مي کرد يم. آنها طبق سنتشان شنبه ها آتش روشن نمي کردند بلکه پول به افراد غيريهودي مي دادند تا آنها آتش خانه هايشان را روشن کنند. من هم براي اينکه پول خوراکي بيشتري به دست بياورم، دخترها را جمع مي کرد م و به اتفاق به محله يهودي ها مي رفتيم و در آن روز آتش خانه آنها را روشن مي کرد يم و يک شاهي مي گرفتيم. با پول خوراکي مي گرفتيم و بين بچه ها تقسيم مي کرديم. البته همين طور که سنم بيشتر مي شد شيطنتم هم بالاتر مي رفت. درنهايت در اوايل 14 سالگي به خاطر جنب و جوش زياد که نگهداريم را سخت کرد ه بود ازدواج کرد م.»
يکي از ويژگي هاي اين کتاب جمع آوري خاطرات افراد مختلف از خانم د باغ است؛ خاطراتي که اين افراد در مراحل مختلف و درمکان هاي مختلف با خانم دباغ داشتند. قسمت قابل توجهي از خاطرات ديگران مربط و به دوران زندان ايشان مي شود.
خانم دباغ از ديد گاه «منظر خير»
من با خواهر دباغ براي اولين بار در زندان قصر آشنا شد م. در بازجويي ها دائم از ما سوال مي کردند اين خانمي که پوشه دارد و اعلاميه پخش مي کند کيست؟ البته آنها فکر مي کردند چون ما از معلمان مدرسه رفاه هستيم بايد ايشان را بشناسيم.
خانم دباغ در زندان خيلي از مسائل را با زيرکي خاص خود شان انجام مي داد ند؛ مثلا در بازجويي هاي خود بيان کرد ه بودند که سواد خواندن و نوشتن ندارند و اين مساله را هميشه به ياد داشتند، به طوري که افرادي مثل من که ايشان را نمي شناختيم فکر مي کرد يم واقعا بي سواد است. خانم دباغ از يکي از کمونيست ها خواسته بودند که به ايشان خواند ن و نوشتن ياد بد هند تا از وقت خود کاملا استفاد ه بکنند.
با وجود شکنجه هاي شديد هيچ گاه چيزي از ناراحتيشان بروز نمي دادند و زمان ملاقات با خانواد ه، ايشان به ما تکيه مي کردند و با يک وضعيت دشواري به پشت ميله ها مي آمد ند و با بچه هايشان صحبت و شوخي مي کرد ند
هم زمان با پيروزي انقلاب و استقرار نظام اسلامي، ديدگاه سنتي خواستار شدت يافتن محدوديت زنان و عدم حضور ايشان در صحنههاي مختلف سياسي، اجتماعي و فرهنگي شد. اين جريان در چند ساله آغازين استقرار جمهوري اسلامي شتاب بالايي داشت. از سوي ديگر خواستههاي برخاسته از ديدگاه متجدد و فرنگي مآب نيز در مقابل عوارض و قوانين نظام اسلامي مانند حجاب و عدم حضور زنان در برخي مشاغل و فعاليتها، مقاومت ميکرد. مشخص نبودن حدود واقعي حقوق و جايگاه زن در آن دوران، در نظام اسلامي به اين امر دامن ميزد. هر دو جريان عليرغم تضاد و تقابلي که داشتند در مقابل مواضع انقلاب مقاومت ميکردند. هر ديدگاه بنا به تفسير خود از زن، از جمهوري اسلامي در خواستهايي داشت و امام به سبب ويژگيهاي علمي و شخصيتي که داشتند توانستند با حرکت اصلاحي خود هر دو ديدگاه را تعديل نمايند.
حضرت امام از منظر يک مصلح و راهبر، نگرش نويني را در مورد زن ارايه کردند. حضور سازنده زن در صحنههاي تاريخ و در ابعاد گوناگون سياسي، اجتماعي، فرهنگي، مبارزاتي و... امري انکار ناپذير است. اما مهم انديشهاي است که بر مسند قرائت تاريخ نشسته است. امام خمينيرحمه الله زن را از زواياي پنهان تاريخ و حضور مبهم و کم رنگ آن در ناخود آگاه جامعه به صحنه خود آگاهي و فعال رساند.
رويکرد امام خميني به مقوله زن داراي دو بعد است. ايشان در يک بعد تبييني و تفسيري به فروافکني ديدگاههاي نادرست سبتبه زن پرداخته و جايگاه زن را در تفکر اصلاحي خويش معين ساخته و در بعد دوم ساختار اجرايي و تربيتي و تهذيبي مناسب با شخصيت زن را ارايه نمودند.
حضرت امام در مبحث کلامي زن را همچون مرد در پيشگاه خلقت دانستهاند. از نظر ايشان زن و مرد هر دو انسان هستند و هر دو توان رسيدن به بالاترين مراحل رشد و کمال را دارند، و در عاليترين مراحل کمال زن الگو و اسوه شده و مردان نيز بايد به وي اقتدا کنند:
«الگو حضرت زهراعليها السلام است.»
تعبيرات امام از مقام و منزلتحضرت فاطمه زهراعليها السلام و معرفي ايشان به عنوان يکي از نمونههاي انسان کامل و نيز برگزيدن روز ميلاد آن حضرت به عنوان «روز زن» براي معرفي الگوي برگزيده زن در اسلام ريشه در اين تفکر دارد و اين در حالي است که پيش از انقلاب روز 17دي، روز کشف حجاب، «روز زن» بود.
از ديگر مباني انديشه اصلاحي امام بازخواني منزلت اجتماعي زن از منظر دين بود. اصل اساسي مورد نظر ايشان در مورد حضور زن در صحنههاي سياسي، مبارزاتي و... ممانعت از «شيء وارگي» زن است و مطابق همين اصل است که برخوردهاي متفاوت و گاه متضاد امام قابل توجيه ميشود. در سالهاي آغازين دهه چهل و در ابتداي نهضت مخالفت صريح حضرت امام با حق راي زنان (اشاره به لايحه دولت اسدالله علم مبني بر شرکتبانوان در انتخابات) و نيز مخالف ايشان با تساوي حقوق زنان و سربازي بردن دختران برخاسته از همين اصل است، چنان که ايشان خود ميگويند: «مگر با چهار تا زن فرستادن به مجلس ترقي حاصل ميشود؟ مگر مردها که تا حالا بودند ترقي براي شما درست کردند تا زنهايتان ترقي درست کنند؟... ما با ترقي زنان مخالف نيستيم، با اين فحشا مخالفيم با اين کارهاي غلط مخالفيم.»
اما پس از پيروزي انقلاب و تغيير شرايط اجتماعي از آنجا که حضرت امام زمينه را براي رشد و حضور سازنده آنها آماده ميبينند خواستار حضور فعال زنان در صحنه هاي مختلف ميشوند
زنان مسلمان و انقلابي كه با جهاد در راه خدا، سلطنت 2500 ساله طاغوت را سرنگون كردند و تاريخ را دگرگون ساختند، از منظر حضرت امام خميني (ره) داراي اين خصايل ارزنده بودند:
الف ـ شير دل و شجاع«ما همگي مرهون شجاعت هاي شما زنان شيردل هستيم.»«مادران شجاعِ فرزندان اسلام خاطره جانبازي و رشادت زنان قهرمان را در طول تاريخ زنده كردند. در چه تاريخي اين چنين زناني را سراغ داريد، در چه كشوري؟»
ب ـ مظهر حجب و عفافزنان انقلابي كساني بودند كه با حجابي كوبنده و عفتي زيبنده وارد صحنه مبارزه شدند و همين براي دشمنان انقلاب اسلامي بيش از هر چيز شكننده و كوبنده بود:«همين ها كه مظهر عفاف هستند، در نهضت پيشقدم بودند.»
ج ـ مظهر خلوصزنان مسلمان در انقلاب اسلامي بيش از مردان اخلاص داشتند. از اين رو ارزش اعمال آنان نيز بيشتر بود:«خواهرهاي ما كه در عصر نهضت شركت داشتند، ارزش اعمال آنان بيشتر بود از ارزش اعمال مردها. آنها با پرده عفاف با مردان همصدا شدند و پيروزي را تحصيل كردند و حالا هم با قصد خالص آنچه كه در ايام عمر تهيه كردند، براي مستمندان دادند. اين ارزش دارد، متمكنين اگر ميليون ها بدهند، به قدر ارزش اين نيست.»
د ـ از طبقات محروم و جنوب شهرهازنان انقلابي از طبقات محروم و مستضعف و به اصطلاح جنوب شهري بودند:«اين زن هاي اطراف شهر قم و زن هاي جنوب تهران و زن هاي جنوب همه شهرستان ها (جنوب به معناي اينكه شما (غربزدهها) ميگوييد اينها از طبقه پايين هستند) اينها حقوق بشر را ميدانند و عمل ميكنند... شماها چه كردهايد؟»«همين زن هاي محترم و مردهاي عزيز محترم بودند كه از طبقه محروم در آن رژيم بودند، اينها بودند كه توانستند اين قدرت شيطاني را بشكنند و اين سد را خرد كنند و اينها هستند كه از اين به بعد باز تكليف دارند.»
هـ ـ تربيت شده اسلام«آنها كه قيام كردهاند، همين زن هاي محجوبه جنوب شهر قم و ساير بلاد اسلامي بودند. آنها كه به تربيت آريامهري تربيت شدند، ابداً در اين امور دخالت نداشتند، آنها تربيت هاي فاسد شده بودند؛ از تربيت هاي اسلامي آنها را دور نگه داشتند. اينهايي كه تربيت اسلامي داشتهاند، خون دادند، كشته دادند، به خيابان ها ريختند، نهضت را پيروز كردند.»
سلام بر نيلوفران عشق و قامت يافتگان ايمان، بر زنان مسلمان که شميم دل انگيز و دلنواز واقعيت حقيقي "زن" را بر جانها روان ساختند، اسطوره هاي ايماني که سرود بلند ايثار را سر دادند و با طريق حق و ترسيم خط سرخ شهادت درسها آموختند و شور و حماسه حضورشان سرفصل رويش ها شد.
خواهران مسلماني که با حضور انقلابي اشان ستاره عشق آسمان حقيقت و ايمان شدند.
امید آنکه با محتوای این وبلاگ گامی هرچند کوچک در راستای حضور موثر زنان در پیروزی انقلاب و وقایع پس از آن برداشته شود.
انشاء الله